جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. خاطره نویسی

کت و شلوار

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع30242
تصویر کاربری
#1ارسال '10:2 1394/8/18

حسین مشایخ|مازندران / نوشهر

پست‌ها 68
سلام همون طور که تو خاطره اول گفتم مدرسه ما خیلی بزرگ و معروف بود 18 تا فقط اول دبیرستان بودیم که هر کلاسی هم 35 تا دانش اموز داشت،حالا دوم و سوم و پیش دانشگاهی بماند که چند تا کلاس بودن هر کدوم هم تو رشته های ریاضی وتجربی و انسانی
خلاصه، مدرسمون واسه خودش شهری بود و طبیعا با این جمعیت دعواو بازیگوشی زیاد پیش می آمد و کنترل دانش اموزان سخت میشد چون ما 4 تا معاون داشتیم وبازم نمیتونستند کنترل کنند
سال 85 وارد دبیرستان شدم واز اون سال مسئولین مدرسه تصمیم گرفتند کاری کنند تا کنترل دانش آموزان براشون راحت تر باشه از این رو لباس فرم مدرسه رو تغییر دادند و پوشیدن کت و شلوار برای همه اجباری شد(برای اینکه دانش اموزان بیشتر احساس شخصیت کنند و کمتر با هم دعوا بگیرند و برای خرید ساندویچ بوفه دنبال همدیگه ندوند تا کت و شلوارشون خراب نشه)(اما با پوشیدن این لباس دویدن ها بیشتر هم شد :))
بدون کت و شلوار هم حراست از ورود خودداری میکرد
فکر میکنم تو ایران جزو اولین مدرسه هایی بود که فرم لباس کت شلوار شده بود
واین تصمیم اجرایی شد، تصور کنید ظهر ها و غروب ها کل خیابون ها کرج پر میشد از افراد کت و شلواری که حداقل 1400 تا دانش آموز با هم تعطیل میشدند
خب واکنش مردم و بعضی از دبیرستان ها غیر پسرانه به این قضیه این طوری بود
آقا داماد ها دارن میان، آق داماد عروست کو؟ چه قدر این لباس بهشون میاد و از این جور حرفا
باور کنید جرات نمیکردیم تنهایی به مدرسه بریم حداقل گروه های 4 نفره برای مدرسه رفتن بین همه تشکیل شده بود.
از طرفی هم خیلی از بچه ها واقعا سختشون بود پوشیدن این لباس و برای این که از تیکه های مردم هم خلاص بشن زیر شلوار کت ، شلوار جین میپوشیدن :)) و موقع تعطیل شدن لباس عوض میکردن

(ادامه در پست بعدی)
تصویر کاربری
#2ارسال '10:3 1394/8/18

حسین مشایخ|مازندران / نوشهر

پست‌ها 68
برای کت پوشیدن هم یه فکرایی کرده بودن از گروه های 4 نفره یک نفر کت همراهش می آورد و زمانی که میرسیدند به مدرسه اون یک نفر وارد مدرسه میشد و میرفت اخر دیوار مدرسه از روی دیوار کت رو برای فرد بیرونی پرت میکرد و مجوز ورود رو برای دوستش صادر میکرد
این فرایند تا 4 بار تکرار میشد تا همه دوستان وارد مدرسه بشن
یک روز معاون متوجه این قضیه شد و با یکی از بچه های شر مدرسه که خیلی نسبت بهش حرص داشت کاری کرد که تا عمر داره فراموش نمیکنه
زمانی که مراسم صف برگزار میشد 1400 نفر دانش آموز تو صف هاشون ایستادن ، معاون این اقای شر رو برد بالای سکو گفت لباساتو عوض کن چون میدونست زیر شلوارش شلوار جین پوشیده و زیر پیراهنش هم تیشرت اسپرتی و موبایل هم به همراه داره
واقعا تصورش خیلی سخته، آدم بخواد جلوی 1400 نفر لباساشو عوض کنه
کل مدرسه داشت منفجر میشد از خنده
از اون روز به بعد همه بچه ها تیکه های مردم رو به جون خریدن تا یه وقت خدای نکرده بالای صف نرن
البته من از بچه مثبت های مدرسه بودم
این بود خاطره دوم که
برای لحظه ای شاد کردن مشتریان جواهر بازار این خاطره رو نوشتم
تشکر جواهر بازار
منتظر خاطرات بعدی باشید
تصویر کاربری
#3ارسال '10:12 1394/8/18

مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی

پست‌ها 1760

وای ، چه جالب ! من تابحال نشنیده بودم پسرها هم از این کارها میکنن (تعویض لباس مدرسه)

فکر میکردم این کارها فقط واسه دختردبیرستانی هاست که بعضی هاشون خیلی جو بزرگ شدن دارن !
ما هم همچین مصیبت هایی داشتیم زمان مدرسه .
فرصت کنم یه خاطره جدید میزارم !
تصویر کاربری
#4ارسال '13:30 1394/8/18

حسین مشایخ|مازندران / نوشهر

پست‌ها 68
خیلی ممنون
از مشتریان قدیمی هستم
یه نمره 10 بدید حداقل بیام بالا
(البته جهت مزاح بود) به بهترین خاطرات نمره بدید
اما متاسفانه خاطره قبلی من تعداد افرادی که رای دادن کم هست نسبت به بقیه خاطرات
تشکر
تصویر کاربری
#5ارسال '14:1 1394/8/18

میرزاخانلو|تهران / تهران

پست‌ها 1444
آقای مشایخ میدونم مشتری قدیمی هستید همیشه اسمتون تو بخش های مختلف بود ولی تا زمانیکه خاطره کت و شلوار رو نخونده بودم فکر میکردم شما خانم هستید به خاطر عکس پروفایلتون
این خاطره تون قشنگ تر از اولی بود آفرین
تصویر کاربری
#6ارسال '8:10 1394/8/27

هاجر زیتونی|هرمزگان / بندر عباس

پست‌ها 30
خیلی جالب بود
تصویر کاربری
#7ارسال '22:50 1394/8/29

سحر نوعی|گیلان / رشت

پست‌ها 3345
تبریک میگم انشالله در همه مراحل زندگی موفق باشید
تصویر کاربری
#8ارسال '16:36 1394/8/30

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
آقا تبریک. این مرحله دوم مسابقه خیلی فراز و نشیب داشت و تا آخرین لحظه معلوم نبود کی برنده میشه.
تصویر کاربری
#9ارسال '18:20 1394/8/30

حسین مشایخ|مازندران / نوشهر

پست‌ها 68
سلام خانم سحر تشکر ان شالله شما هم در مراحل زندگیتون موفق باشید

آقا سعید خیلی ممنون

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»