یادم آید روز دیرین گردش یک روز شیرین - صفحه 2

افتابگردون عزیزم خیلی زیبا نوشتی تمام خاطرات را طوری نوشتی که ادم خودش تو اون فضا حس میکنه اخر خاطرت خیلی غم انگیزبود با اینهمه خاطرات خوشی از خودشون یادگار گذاشتند

ارواح پاک شهدا وپسرعموتون فاتحه خوندم امیدوارم دربهشت برین شفاعتشون نصیب ما بشه انشالاه روخشون شاد یادشون گرامی باد

مهناز عزیزم خوشحالم که دست نوشته منو پسندیدی

خاطره تونو خیلی دوست داشتم چند بار خوندم و لذت بردم احسنت به قلم گیرای شما بهتون تبریک میگم از تمام خاطرات ثبت شده زیباتره

دیروز میخواستم پیام تبریک بذارم که هرکار کردم ثبت نشد!

تبریک فراوان. ان شاء الله بزودی خبر چاپ کتابتونو بشنویم.
قلمتان استوار و همواره در مسیر حق باشه به امید خدا.

خانم آفتاب گردون چقدر زیبا خاطرات کودکی خودتون رو نگارش کردید منم منتظر چاپ کتاب شما هستم به نظرم در مسابقات داستان نویسی حتما شرکت کنید قلم گیرایی دارید
تبریک

ممنون آقا سعید
نوشتن رو خیلی دوست دارم ولی شغلم اصلا مرتبط با نویسندگی نیست ولی حتما یه روز یه رمان جذاب و غم انگیز می نویسم شایدم داستان زندگی خودم نمیدونم
شغل من مرتبط با برودکست و صداوتصویره البته مدیر مسئول یه نشریه هم هستم و مقالات زیادی از من تو این نشریه چاپ شده ولی این مقالات تماما راجع به صداوتصویر و سیگنال ویدئو هست البته یه زمانی که وقتم بیشتر آزاد بود واسه رادیو هم نویسندگی میکردم و دوست داشتم فیلمنامه هم بنویسم ولی الان اصلا وقت ندارم به امید روزی که وقتم آزاد بشه بتونم بیشتر و بیشتر بنویسم بازم ممنون بایت تبریک

بسیار عالی. هرچند بیشتر طرفدار طنز هستم و ان شاء الله که غم نبینید، ولی خب اندوه هم در زندگی بالاخره وجود داره هرچند ناخوشاینده. و البته که خدا هیچ بنده ای رو به حال خودش رها نمیکنه و به هر وسیله امتحانش میکنه.

اگه وبلاگ و وبسایت هم دارید بفرمایید تا بیاییم و سر بزنیم.

آقا سعید اینجا همه ما خاطراتمون رو ثبت کردیم خاطره یه داستان واقعیه که در گذشته تو زندگیه هر کسی تلخ یا شیرین خوب یا بد اتفاق افتاده و اثر خودش رو در ذهن باقی گذاشته
اما داستان منحصرا واقعی نیست میتونه تخیلی باشه جنایی یا رمان باشه داستان ساخته و پرداخته ذهن ماست اگه من همین خاطره رو بخوام به داستان تبدیل کنم کلی مانور میتونم روش بدم و شاخ و برگشو زیاد کنم پرفراز و نشیبش کنم تا پر خواننده بشه حتی میشه با ذهن افراد تو داستان بازی کرد
خداروشکر که دوستانم خاطره منو پسندیدند از همشون متشکرم و اگه عمری باقی باشه دوست دارم مهارت نویسندگی رو تو خودم تقویت کنم تا بتونم داستانهای جذاب بنویسم به امید اون روز

خیلی خیلی زیبا بود دوست خوبم . آفرین به شما

برنده شدنتون مبارک منتظر خاطرات زیبای شما هستیم