بچه بودم یبار ریش تراش پدرم رو بدون اجازه برداشتم باهاش بازی کنم یهو دیدم نصف موهای جلوی سرم رفت
اینقدر ترسیدم ، ریش تراش رو پرت کردم کنار. داشتم سکته میکردم
بخاطر اینکه کسی دعوام نکنه،موها رو سریع از پنجره ریختم بیرون
و از اینطرف اونطرف سرم موهامو ریختم تو صورتم.
تو عالم بچگی فکرکردم دیگه کسی متوجه نمیشه
اما هرکی منو میدید این شکلی میشد
+
ورود به باشگاه مشتریان