جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. خاطره نویسی

معجزه در زندگیم

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع31576
تصویر کاربری
#1ارسال '14:34 1394/10/1

لیلا حسن پور|تهران / تهران

پست‌ها 25
توی زندگیم خیلی توی سختی بودم ، نه توی سختی مالی ، توی سختی درک و رفتار و اخلاق . دخترم 4 سالش بود یک روز جمعه بود برای اولین بار که توی محدودیت خیلی خیلی زیاد بودم و همسرم تمامه درها رو به رویم بسته و از خانه خارج شده بود، زنگ در خانه به صدا در آمد .خانمی زنگ در ما رو زد و لباس فروشی داشت و من با ترس و لرز از همسرم درو باز کردم اون خانم به توی راهروی خانه آمد و دو تیکه ایی لباس ازش خریدم و 1 ساعتی بیرون از اتاق بنده توی پله ها میهمان بنده بود. ولی همش ترس از آمدن شوهرم داشتم .این خاطره برای 17 سال پیش می باشد .اون خانم با دعا کردن خیر برای من و و گریه هایی که من برای او کردم، بعد از چند دقیقه ایی از بلند شدن این خانم نگذشت که یک دفعه از جلوی چشمانم مانند یک نور گذشت . فقط یادگاری از این خانم برای من توی این چندین سال مانده چندین سکه ایی است که تمامش 1 تومانی و 2 تومنی های خودمون بود، ولی به محض غیب شدن این خانم که در آخر نام خودش و گفت و در آن غیب شد ، نامش زینب بود ، برگشتن من و نگاه من به سکه ها که در آن زمان دیدم تمامش همانند سکه های ضرب شده ی قدیم شاید برای دوران پیغمبر هست . حالا دوستان عزیزم از آن زمان اعتقادات من به ائمه و خداوند الرحمن الرحیم خیلی خیلی شدید تر از قبل شده است . این بهترین خاطره و معجزه در زندگیم میباشد .انشاالله که این توفیق معنوی از آن تمامی بنگان خدا هم شود .فقط التماس دعا .از این خاطره ها در زندگیم باز هم دارم برایتان تعریف میکنم. برایتان آرزوی سلامتی دارم. دلتان خوش .لبتان خندان .روزگارتان پر ازداده های پروردگاره مهربان .
تصویر کاربری
#2ارسال '14:36 1394/10/1

لیلا حسن پور|تهران / تهران

پست‌ها 25
بنده خواهر لیلا هستم.تو پی ج خود لیلا وارد شدم آفرین بر خواهر با ایمانم خواهر خوشاا به حالت
تصویر کاربری
#3ارسال '14:45 1394/10/1

مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی

پست‌ها 1760
سلام . دوست خوبم خاطره زیبایی بود.
تحمل سختی ها استقامت و بردباری زیادی میخواد که شاید خیلی از ما نداشته باشیم .
من هم آفرین میگم به صبر و استقامت تون .
خانم های موفقی مثل شما یه الگوی خوب واسه همه ما هستن .
برای شماو دختر عزیزتون آرزوی سلامتی و شادی و آرامش دارم
تصویر کاربری
#4ارسال '17:11 1394/10/1

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
شخصا فکر میکنم در تمام دنیا کمتر کسی پیدا میشه که معجزه رو در زندگیش تجربه نکرده باشه. و اصلا شاید وجود نداشته باشه. اما معمولا از ترس متهم شدن به دروغگویی سعی میکنیم عنوانش نکنیم. متاسفانه چون سوء استفاده هایی از این قضایا صورت گرفته مردم رو بدبین کرده. مثلا کسانی بودند که حتی ممکنه واقعا مورد عنایتی واقع شدند اما همینو دستاویزی برای مرید جمع کردن قرار دادن. و البته هستند کسانی که بدون هیچ ادعایی از موهبتهایی که نصیبشون شده برای خدومت به خلق استفاده میکنند. بهرحال شما خیلی شجاع هستین که بعد از حتی گذشت اینهمه سال این ماجرا رو تعریف کردین. ان شاء الله که اولیاء خداوند همیشه پناه و یاور ما باشن زیر سایه الله.

پ.ن: پیشنهاد شخصی من اینه که اگه بازم از این دست معجزات تو زندگیتون دارید د عنوان کردنشون احتیاط بیشتری به خرج بدین. بالاخره ظرفیتها متفاوته و شاید حتی در مواردی خود اون بزرگان هم رضایتی به عنوان کردن تمام این تجربیات فرا مادی و ماورائی نداشته باشن. تا نظر دیگر دوستان چی باشه.
ممنون. سلامت و پیروز باشید.
تصویر کاربری
#5ارسال '1:27 1394/10/2

لیلا حسن پور|تهران / تهران

پست‌ها 25
سلام عرض میکنم خدمت دوستان عزیزم اولا ممنون از اینکه خاطره ی بنده را خواندید و وقت گذاشتید واقعاا ممنون و سپاسگزارم ولی من سنی نداشتم و واقعاا معجزه ایی که در زندگی من اتفاق افتاد خیلی برای من غیر منتظره بود و غیر قابله قبول و بنده برای مدتی توی شک بودم ولی تحولات جدیدی همین مساله در زندگی من ایجاد کرد البته خودم فکر میکنم تمامش بخاطر زجر هایی بود که در زندگی میکشیدم و همش بخاطر دخترم تحمل میکردم که خدایی نکرده فقط و فقط بچه ی طلاق نشود و چون توی خانه حبس بودمفقط درب و پنجره ی خانه صداهای گریه ی مرا میشنید و فقط با خدا صحبت میکردم و کار من شده بود رازو نیاز کردن با خدا و قرآن خواندنحتی پدرو مادرم رو هم حقه دیدن نداشتمبنده فکر میکنم برادر گرامی آقا سعید این پاداش سختی هایی بود که خداوند به من نشان دادالبته این رو هم عرض کنم بعد از چند سال از این موضوع گذشت و بیشتر متوجهعمقیات این موضوع شدم فقط از خدا میخواهم تمامه نورهای معنوی که برای من مانند یک نعمت بزرگ آفرید و به من عنایت فرمود به تمامی بندگان که لیاقت دارند و آرزو دارند به این پاداش معنوی برسند عطا کنداز تمامی دوستانی که این خاطره ی بنده را میخوانند فقط میخواهم بنده را از دعای خیره خود فراموش نکنند .
تصویر کاربری
#6ارسال '1:41 1394/10/2

لیلا حسن پور|تهران / تهران

پست‌ها 25
سلام عرض میکنم خدمت خانم مهندس نسترنی عزیز. اولا ممنونم از اینکه وقت عزیز خود را گذاشتید و خاطره بنده را مطالعه کردید و برای بنده نظر گذاشتید واقعاا متشکرم .بعد ممنونم از کلمات زیبایی که به بنده نسبت داده اید ،استقامت و شجاعت.مهندس نسترنی عزیز توی زندگیم از سن 17 سالگی سختی های زیادی کشیدم خیلی. فقط و فقط خوشی بنده خونه ی پدرم بود.متاسفانه تفاوت سنی بنده با همسرم 20 سال بود .همسر بنده کلا اخلاق و خلق خاصی داشت .بد دل بد بین شکاک بد کلام .اصلا خوشش از رفت و آمد نمی آمد ولی بنده چون خیلی اعتقاد به ابرو و شرف خانواده ام داشتم واقعاا دوست نداشتم برگردم .بخاطر همین با خدای خودم عهد بستم تحمل کنم و صبر شاید روزی این مرد به خود بیاید و از کرده ی خود پشیمان شود و خدا رو شکر میکنم صبر من در زندگی و کمک خدای بزرگ من از خدا ممنونم این خدا بود که به من صبرو بردباری و استقامت داد عزیزم و امروز همسر بنده بسیار بسیار خوب شده بعد از 23 سال زندگی من از خدا ممنونم اگر خاطرات تلخ در زندگی دارم ولی شیرین ترین خاطره ی من در زندگی را در قسمت خاطره ها برایتان مینویسم عزیزم انشاالله صبری که خداوند که بهترین ثروت معنوی میباشد به بنده عطا کرد به تمامی کسانی که کم تحمل هستنددر دستانشان هدیه کندانشاالله .
تصویر کاربری
#7ارسال '9:31 1394/10/2

مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی

پست‌ها 1760
سلام
آقا سعید به نظر من بهتره ما موارد مثبت و خوب رو توی زندگی بیشتر عنوان کنیم و نترسیم از اینکه مورد اتهام دیگران قرار بگیریم .البته حرف های شما درسته . متاسفانه شاید این مواری که گفتین پیش بیاد .
اما من میگم ما نباید بخاطر تفکر دیگران خودمون رو محدود کنیم . البته دیدگاه هر فردی میتونه متفاوت باشه .
تصویر کاربری
#8ارسال '9:49 1394/10/2

مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی

پست‌ها 1760
لیلای عزیز ،واقعا شایسته ی نسبت دادن استقامت و صبوری هستین .
واقعا خیلی از ما تحمل چنین سختی رو نداریم . به جرات میتونمبگمکمتر کسی میتونه این همه سال تحمل خصوصیاتی که نوشتین (بددلی و بدزبانی) رو فقط واسه آبرو و بخاطر دخترش انجام بده.
شاید خیلی از ما اگر خدایی نکرده تو چنین شرایطی باشیم آسایش و آرامش رو به آبرو ترجیح بدیم .
(البته ناگفته نماند که من مخالف این استدلال هم نیستم)
واقعا خوشحال شدم که الان راضی هستید و از تحمل سختی ،نتیجه مثبتی گرفتین
تصویر کاربری
#9ارسال '13:21 1394/10/2

لیلا حسن پور|تهران / تهران

پست‌ها 25
مهندس نسترنی عزیز سلام عرض میکنماز این که شخصیت بنده را آنقدر به نیکویی و استقامت و صبوری نسبت میدهید و اقعاا سپاسگزار و ممنونمانشاالله خداوند به تمامی بندگان توفیق صبوری و استقامت را عنایت کندو بنده انشاالله در روزهای آیندهخاطرات بهتر و شیرینی را برای شما ثبت میکنمو از شماا ممنون هستم که وقت خودتون رو میگذارید و با کماله میل مطالبه بنده را میخوانید و واقعاا جواب بنده را میدهیدبنده از صمیم قلب میتونم بگممهربونی قلبه من با گذشت و خوش قلبی خودم و هدیه میکنم به تمامی دوستان جواهر بازار همتون و دوست دارم از صمیم قلبهمتون فرشته هایی هستید در دید هخدایقهاردسته مهربانپروردگارعظیم همیشهپشت و پناهتان .
تصویر کاربری
#10ارسال '16:4 1394/10/2

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
خدا رو شکر که الان پس زندگی بر مدار آرامشه. ان شاء الله که همیشه سلامت باشید. منم موافقم که هرچند خدا طاقت تحمل مشکلات رو میده اما آدم خودشو جای دیگران تصور میکنه می بینه که چقدر سخته و در توان خودش نمی بینه تحمل اون سختیها رو.
حالا که تا اینجا مخالفی وجود نداره پس منتظر شنیدن باقی خاطرات و تجربیاتتون هستیم.
تصویر کاربری
#11ارسال '20:49 1394/10/4

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
تبریک میگم برنده شدنتونو
تصویر کاربری
#12ارسال '1:5 1394/10/5

لیلا حسن پور|تهران / تهران

پست‌ها 25
با سلام خدمت دوستان عزیزدر سایت جواهر بازار و همچنین مهندس نسترنی عزیز و مهندس گرامی خوش نیت و مدیریت این سایت و کلیه زحمت کشان در این بخش اول که ممنون و سپاسگزار هستم از کارشناسی که نسبت به خاطره بنده کردید و امتیازدر اصل هدیه( جایزه ) برای بنده در نظر گرفتید واقعاا سپاسگزارمو دستان پر محبت همگی شما را میبوسم باز تشکر بی نهایت دارم .
تصویر کاربری
#13ارسال '14:51 1394/10/5

مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی

پست‌ها 1760
سلام عزیزم
منم به نوبه خودم برنده شدنتون رو تبریک میگم.
در ارتباط با امتیاز هم خواهش می کنم عزیز دلم
ان شاالله در همه مراحل زندگیتون موفق ، شاد و سلامت باشین
تصویر کاربری
#14ارسال '8:37 1394/10/6

لیلا حسن پور|تهران / تهران

پست‌ها 25
با سلام به برادر گرامی آقا سعید ممنون و سپاسگزار .
تصویر کاربری
#15ارسال '1:9 1394/10/7

ساجده افشار|تهران / تهران

پست‌ها 296
سلام لیلا خانم امیدوارم همیشه شاد و موفق و سلامت در کنار خانواده محترم زندگی کنین خاطره تون خیلی تاثیرگذار بود بغض گلومو گرفت برای خواهرم هم تعریف کردم اونم بغضش گرفت و گفت خوش به حالشون که این معجزه نصیبشون شد خاطره تون به حق شایسته برنده شدن هست با اینکه متاسفانه بعد از برنده شدنتون به سایت سر زدم و دیر امتیاز 10 رو بهتون دادم ، خوش به سعادتتون که بانوی صبر و استقامت به شما صبری دادند که باعث موفقیتتون شد ، خداروشکر. منتظر خاطره های خوبتون هستم. فقط کنجکاو شدم بدونم اون لباسهایی که گفتین از خانم خریدین چی شد؟ و اون سکه ها رو چطور گرفتین؟
تصویر کاربری
#16ارسال '17:0 1394/10/7

لیلا حسن پور|تهران / تهران

پست‌ها 25
سلام ساجده ی عزیز خوبی شما گلم لباسهازمانی که لباس دقیقا 20 ساله پیش خیلی باید ببخشید اون خانم زنگ درب منزل ما رو که زد البته من اجازه باز کردن دربرو نداشتم همسرم نشون روی درب میگذاشت ولی اونروز خداوند به من قدرتی داد که وقتی جواب اف اف رو دادم از پشت درب البته یک خانم جوان جواب داد ولی وقتی به داخل راهروآپارتمان وارد شد پیرزن 70 ساله ایی بود و ایشون از پشت آیفون گفت ببخشید لباس زیر دارم من خیلی برام جای تعجب داشت از کی تا حالا مردم درب خونه از این چیزها میفروشند این واقعیت خیلی طولانی هستش اگر بخوام بگم عزیزم و لباسها را 2 تا خریدم 600 تومان که اون موقع خود من از بیرون میخریدم 155 تومان 2 تاشو اول تعجب کردم و بقیه ی 2000 تومان منو پول خورد داد که پول خورد ها بعد از نا پدید شدن ضرب شد و تمامشش به سکه ی قدیمی نمیتونم بگم چند صد ساله پیش تبدیل شد و لباس ها رو یکی شو مادرم از من گرفت و یکی شو داخل چمدون دارم عزیزم و آرزو دارم این سعادت معنوی نصیبه تمامه اون کسایی بشه که واقعا دوستدار خدا و رسول خدا هستند و اعتقاد محکمی دارند عزیزم .

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»