یه خاطره جالب دارم بد نیس بخونین
وقت کم داشتم و واسه یکی از دوستانم دنبال هدیه میگشتم گفتم بیام سایت جواربازار یه سری بزنم شاید یه چیزی تونستم بخرم خلاصه اینکه از یه مدالی خوشم اومده و با یه جعبه ی خوشگل خریدمش
با کلی ذوق و شوق که دوستم از کادوم خوشش میاد و وقتی ببینه از یه سنگ معدنیه و خاصیت هم داره که چه بهتر
روز تولدش رسید و رفتم پیشش که بهش کادو رو دادم. هم اون با کلی هیجان داشت بازش میکرد هم من استرس و ذوق داشتم بعد دیدم تا بازش کرد تعجب کرد گفتم حتما خوشش نیومده و ناراحت شدم و ازش عذرخواهی کردم که وقت کم بود و نتونستم یه کادوی بهتر براش بگیرم اونم هنوز همونطور متعجب بعد به خودش اومد و گفت که نه اینطور نیست و خیلی هم کادوم خوبه و خوشش اومده گفتم آخه متعجب شدی گفتم حتما خوشت نیومده از هدیم گفت آخه نمیدونی که چی شده من این مدال رو خریدم بعد یکی خوشش اومد ازم برش داشت نتونستم چیزی بهش بگم اومدم جواهربازار بخرم دیدم تموم شده کلی ناراحت شدم بعد دیدمالان یکی از کادوهای تولدمه تعجب کردم
خلاصه اینکه کلی خوشش اومد و ازم تشکر کرد و هم اینکه یادآور شد هیچ وقت ناامید نشیم چیزی رو که دوست داشته باشیم از ته دل دوباره بدستش میاریم و هم اینکه فهمیدم دوستمم جواهربازاریه .
واسه خودم که خیلی جالب بود
ممنون از اینکه وقت گذاشتین و خوندین
امیدوارم خوشتوناومده باشه
