یه خاطره ای از کمک کردن همسرم میخوام تعریف کنم .
یبار رفته بودیم خرید . برای خرید کفش رفتیم یه مغازه و فروشنده چندین نمونه آورد تا من امتحان کنم . چند لحظه ای گذشت و اومدم کفش خودمو بپوشم دیدم نیس
اینطرف و اونطرف رو نگاه کردیم نبود .
نگو همسرم دیده نمونه کفش زیاد شده ،میخواسته کمک کنه ،کفش منو گذاشته تو ویترین
کفش های منم نو بود ولینه به اندازه ا ی که حواس پرتی شوهرم رو پوشش بده
+
ورود به باشگاه مشتریان