جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. خاطره نویسی

سوتی همسر بنده

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع36194
تصویر کاربری
#1ارسال '21:5 1395/1/24

ساناز قمری|تهران / تهران

پست‌ها 36
دوران عقدمون منزل پدرم بودیم .عصر تصمیم گرفتیم بریم بیرون .مادرم گفت من شام گذاشتم . ماهم گفتیم برای شام برمیگردیم.
بنده خدا کلی هم تدارک دیده بود و تاکید کرد حتما بیایید.
رفتیم بیرون تومسیر برگشت همسرم پیشنهاد داد فلافل بخوریم!همسرم خیلی فلافل دوست داره.
گفتم پس یکی میخوریم که بتونیم خونه شام بخوریم و تابلونشه بیرون چیزی خوردیم.
اما هرکدوم یک ساندویج خوردیم و برای شام نتونستیم زیاد غذا بخوریم. مادرم پرسید بیرون شام خورید؟ هر دو با قیافه های حق به جانب گفتیم نه !
بعد ازشام مادرم تلویزیون رو روشن کرد گفت امشب ستایش داره! پدرم گفت نه امشب نیست.
یهو همسرم گفت چرا امشب بود تو فلافلیه داشت نشون میداد
تصویر کاربری
#2ارسال '10:15 1395/1/26

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
خدا حفظ کنه این داماد راستگو رو. صداقت داشتن نعمتیه واقعا. هم برای خود آدم و هم برای اطرافیان. سلامت باشید و پایدار.
تصویر کاربری
#3ارسال '8:48 1395/8/5

ساناز قمری|تهران / تهران

پست‌ها 36

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»