سلام میخوام براتون یک خاطره از دوران دبیرستان بگم که مربوط میشه به درس آمادگی دفاعی دوم دبیرستان .
زمان ما چند نمره رو برای کارعملی این درسگذاشته بودن این دفعه دیگه نیاز به اجازه پدر مادر نبود چون کار درسی بود خلاصه مارو بردن اطراف شهر همدان پایگاه امام حسین(ع) برای تیر اندازی با کلاش با تیر جنگی برای توضیحات مسئول پادگان روهمراه مون کرده بودن داخل اتوبوس کلی بچه ها رو ترسوند که اگه وقت تیراندازی اشتباه کنید ممکن باعث مرگ بقیه بشه و از این حرفا وقتی رسیدیم پایگاه یک لحظه فک کردم اسیر جنگی شدم دیدم که دارن تیر هوای میزن (بعدا فهمیدیم تیرمشقی بود) و فریاد میزنن خلاصه پیاده مون کردن از اون آقاهه پرسیدیم چی شده گفت میخوان گوشتون رو آماده کنن گفتن برید زیر پرچم باستید و مراسم شروع شد قرآن و سخن رانی چشمتون روز بد نبینه انقدر حرف زد پاهامون درد گرفت خلاصه بعد از کلاس آموزشی بردنمون میدان تیر. اسلحه کلاش سه تا ضامن داره آون آخریه تک تیره وسطی تیرباره بالاییهقفل .باید به نشانه با تک تیر شلیک می کردیم یک از همکلاسی هایمون اشتباهی گذاشته بود تیر بار خلاصه مسئول تیر اندازی فریاد زد شلیک باشماره 1 یدونه با شماره 2 و از این حرفا وقتی شروع شد به تیر اندازی دیدم اون دوستمون نشونه رو بست تیر بار سریع به دادش رسیدن وگرنه معلوم نبود چی میشد .
+
ورود به باشگاه مشتریان