با اجازه در مورد پست نخست جناب صادقی ، که تشکر می کنم بله یقینا دعای آرامش بخشی برای هر مشتاقی می تواند باشد، قبول هم دارم خالی از اشکال صرفی و نحوی نیست ، توجیه نمی کنم ولی یک چیزی عمع ی بزرگوار بنده که لیسانس ادبیات هستند درمورد یکی از درس های دبیرستانشان برای ما می گفتند که غکر کنم در کتاب های ما نبود ، در مورد داستان حضرت موسی و شبان که خلاصه اش این میشد که چون حضرت موسی (ع) عبادت چوپان را می بینند که برخی موارد را رعایت نمی کنند و به ایشون تلفظ و راه درست ادای اذکار را یاد می دهند و آن شبان هم یادشان نمی ماند آن تلفظ درست و نحوه ی ذکر خود را هم چون خالی از عیب می بینند دیگر کم تر عبادتشان را انجام می دهند خداوند به حضرت می فرماید ما با زبان آن چوپان آشنا بودیم و قبول داشتیم و چیزی شبیه این .حالا بنده هم تشکر می کنم از جنابعالی ولی اگر خالی از عیب و ایراد نیست به جهت این هست که خیلی خیلی فی البداهه و سر قنوت یکی ازنماز مغرب یا عشا یم یادم افتاد همین طور هم زمزمه کردم چون در آن قنوت واقعا شوق هم جواری بی بی چشمانم را هم پر کرده بود ولی حتما نزدیک به این دعای عزیز و الهام بخشم را یا سعی می کنم پیدا کنم یا درست ترش را یاد بگیرم اگر هم شما هم در همین جا صحیحش را قرار دهید تشکر می کنم.بنده که همین دعا را بعد هر نمازم زمزمه می کنم امیدوارم تا الانش را مثل آن ذکر شبان قبول کرده باشد.
التماس دعا.
باز با اجازه از محضر اساتید و در پاسخ به پست دوم جناب صادقی عرض می کنم که بله بسیار صحیح هست و توثیه ی محترمیست قبول دارم ولی حرف لنده در مورد کم و کیف تحصیل و تدریس حوزه ها نبود قبلا هم اشاره کردم اصرار من فقط به جهت تلاشم برای ماندن تنها کسب فیض از محضر بی بی حضرت معصومه (سلام الله علیها) وگرنه یقین بنده هم بر اصل هدف بود صرفا تلاش برای همجواری حضرت بود ورگرنه بومی بودن حوزه صادقیه و دیگر مزایا هم دلیلی برای راحتی در تدریس در تبریز بود.
الانم فعلا قصد تحصیل نه در حوزه و نه دانشگاه رو ندارم و می خواهم همین وظیفه ام به نحو احسن ان شاالله انجام دهم و این هم دلیلش عدم نیاز به تحصیل علوم نیست چون کلام « اطلبوا العلم من المهد الی اللحد » رسول گرامی اسلام (ص) همواره مورد توجه بنده هم هست ولی فراگیری علوم همیشه معطوف به ورود به دانشگاه نیست حوزه رو هم تا حدودی از کتب مرتبط به شخصه سعی می کنم استفاده کنم هر چند همین ها هم شاید توجیهی غیر قبول باشند و یا اندیشه ای کودکانه ولی هدف و رسالتم را همواره در یاد دارم و به حول و قوه ی الهی ان شاالله از هیچ تلاشی فروگذاری نکنیم.
کتب شهید مطهری از کتب ارزشمندیست که همواره مورد تاییدم هست.انسان کامل و تعلیم و تربیت و چندجلد کتب آشنایی با قرآن ایشان مانوس ترین کتب تاثیر گذار در زندگیم هستند.
کتب دینی و مذهبی و علمی و غیره همواره در قفسه ی مطاله ی بنده قرلر دارد هر چند به صورت کلاسیک نیست.
و خلاصه تر این که کاش اماممان (عج) برای تحصیل هر چه بهتر و عالی تر ما هم با ظهور اعظمشان راهی باز کنند.تقوا برترین سرمایه ی آدمیست.
یاعلی(ع).
سلام مجدّد!
خواهر گرامی، علامه حسن زاده جمله نغزی دارند به این مضمون که شما با مطالعه هر کتاب ظرفی را برای بهره مندی از الطاف الهی در وجود خود ایجاد می کنید. لذا سیر مطالعاتی شما بسیار خوب است. باز ایشان می فرمایند هر کتاب را حد اقل باید دوبار خواند.
همچنین آیت الله بهجت می فرمودند کتاب را باید به گونه ای خواند که پس از اتمام آن بتوانید آن را تدریس کنید. همچنین تأکید داشتند کتاب را علامت گذاری کنید و در نوبت بعد از همانجا ادامه دهید تا کتاب تمام شود و تصادفی و کشکولی مطالعه نکنید.
اینها را از باب یادگاری و به نیت سهیم شدن در ثواب مطالعاتتان عرض کردم.
اما آن داستان موسی و شبان مورد تأیید اساتید حوزه نیست و سند روایی قابل دفاعی ندارد. و صرفا ذوق شاعرانه ای محسوب می شود.
بلکه برعکس آن همه مراجع تقلید فتوا داده اند واجب است واجبات دینی مطابق شرع بصورت صحیح فراگرفته شود از جمله رعایت مخارج حروف، ارکان نماز، واجبات آن، خمس ومگر کسی که به لحاظ ضعف عقل و. واقعا عاجز باشد.
اما در مناجات و رفاقت و درد دل شخصی با حضرت دوست عزّ شأنه هیچ آدابی و ترتیبی مجوی، هرچه می خواهد دل تنگت بگو. هرچند در همین مقوله هم اهل بیت توصیه کرده اند از لسان ما و با ادبیات ما و به واسطه ادعیه مأثوره ما اهل بیت با خدا نجوا کنید.
نکته دیگری که در داستان موسی و شبان غفلت می شود این است که به فرض چنین قضیه ای واقعا اتفاق افتاده باشد، این جزئی از دین حضرت موسی تلقّی می شود. ما همه ادیان سابق را محترم می شماریم اما تنها مجازیم ملتزم به دین متعالی خود باشیم. مثلا همانطور که در سریال یوسف پیامبر مشاهده کردیم، یعقوب نبی (علی نبیّنا و علی آله و علیهما السلام) همزمان دو خواهر را در همسری خود داشت ولی این امر در اسلام حرام است.
یه پا مباحثه طلبگی شد ها.
غرض از طرح این مباحث این بود که به این نتیجه برسیم که مطالعه خوب است اما اگر تحت نظارت استاد نباشد، حتی بزرگانی امثال مولانا ممکن است انحراف در اعتقادات و شاکله فکری ما ایجاد کنند.
شاید این نوع نگاه و تخطئه شاعر بزرگی مثل مولانا برایتان تازگی داشته باشد یا حتی ثقیل و ناراحت کننده باشد اما واقعیت این است که اگر مقداری در آثار ایشان غور و مطالعه کامل نمایید، مکررا به اشعار حتّی مستهجن و رکیک هم برخورد خواهید نمود.
عرفای بزرگی چون علامه قاضی طباطبایی، استاد علامه طباطبایی و آیت الله بهجت که علامه طباطبایی می فرمود من در تفسیر هرچه دارم از ایشان است، از مطالعه آثار مولوی نهی می کردند.
بعضی کتب هم فقط با رسیدن به سطحی بالا در عرفان و علوم دینی مجاز است مثل فتوحات مکّیه ابن عربی که همین علامه قاضی و امام خمینی تأییدش نموده اند اما برخی که به سطح لازم در معرفت پیشنیلز این کتاب نرسیده اند حتی ابن عربی را تکفیر نموده اند.
این که عرض کردم مطالعه با نظارت استاد، خب ممکن است بفرمایید مثلا عمه شما لیسانس ادبیات و استادند و راهنمایی می فرمایند اما نکته اینجاست که اهالی ادبیات نمی توانند استاد و راهنمای کاملی در جهت دهی مطالعات مذهبی باشند. کما اینکه همین مطالب بنده ممکن است ایشان را خشمگین نموده و حقیر را خشک و متعصب خطاب کنند. علیهذا در وادی دین فقط خط مشی و افکار اهل بیت عصمت علیهم السلام فصل الخطاب است و بس نه مولوی و حافظ و بوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی و دیگران. تنها به آنانی می توان دل سپرد که مغز کلام معصومین را پس از عمریتعمّق و زحمت استخوان خرد کردن دریافته باشند و اینان عمدتا در کسوت حوزوی قابل دسترسی هستند.
علامه قاضی می فرمودند می ارزد انسان تمام عمر خود را دنبال استاد کامل بگردد و چند صباح آخر عمر او را بیابد. چون در همان چند صباح، آن استاد او را به آنجا که باید می رساند.
طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
و در خصوص استفاده هر چه مفیدتر از محضر اساتید متفکر و آگاه این که یقینا غیر این ما را از وصول به برخی حقایق لازم در مسیر بندگی خدا که بندگی صرفا نماز و روزه نیست باز می دارد آن سان که یک ساعت تفکر درست با منشا هدایتگری به سوی حق حتی از هزاران سال عبادت بی تفکر برتر و بالاتر هست و جای کوچکترین شکی در بهره مندی از محضر اساتید برای نیل به این هدف وجود ندارد.و استاد باید که استاد باشد و این را به این جهت عرض می کنم که برای خود بنده هم در این اواخر اتفاق افتاد که چون دوره ی تخصصی تربیت معلم را به خواست و کمک خدا در حدود دو سال هست گذراندیم و الان هم این دوره باز برای دیگر علاقه مندان برگزار شده از خود بنده دعوت شد که برای تدریس تجوید در خدمت باشیم ولی من با هیچ منطقی نتوانستم خود را قانع به قبول این امر کنم حال برای کلاس های عمومی بود شاید راخت تر بود عرض بنده هم از عدم قبول این مسئولیت سنگین همین احساس نیاز خودم در همین علم بود چه برسد مدرس آن برای چنین دوره ی حساسی باشم .و می گفتم من که از محضر استاد بزرگ تجوید خانم ابراهیم پور این شدم مسلما مدیون خواهم بود اگر در مقام ایشان بخواهم کاری کنم هر چند با توجیه این که استاد هم خودشون سه نفر را از کلاس پیش معرفی کردند و خصوصا شما را تایید کردند حتی خود اسناد تماس گرفتند ولی کاری که از عهده ی من آنگونه باید برنیاید به هیچ وجه انجام نمی دهم و دوری مسافت استاد دلیل این اکتفا به قطره به جای دریا بود ولی قطره هم سیراب کننده نخواعد بود هرچند در زمان نیاز شاید بهتر از هیچ است.و اگر این ها عرض می نمایم به این جهت هست که تقدس اساتید مجرب واقعا پیش نیاز نیل به علوم مفید هست که بدون راهبر و پیروی پیشروی علمی چه بسا گام ها به بیراهه کشیده شود.
عرضم را با نهایت ادب و احترام و تایید فرمایشات استاد بزرگوار تمام کنم که:
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی.
خدا را شاهد می گیرم عرایضم از سر دلسوزیست و حیفم می آید وجود مستعدّ شما به حدّاکثر باروری نرسد. الحمد للّه زمینه و شرایط مساعد هم مهیّاست. لذا به کمتر از اوج نباید بیندیشید. تعجّب نکنید، دلدادگی به بانو حضرت معصومه اگر هدف باشد، حجاب می شود برای شما البته حجاب نورانی. (پس از آنکه حجاب های مادّی را انشاءالله درنوردیدید و چشمتان به ماوراءالطبیعه باز شد، باز همانجا نباید در مشاهده حور و قصور و ملائک متوقف شوید و مسیر را ادامه دهید تا به منزل حضرت دوست برسید)
بانو فاطمه معصومه سلام الله علیها، استاد و دستگیری بسیار عالی هستند در طیّ طریق کما اینکه عارف کامل واصلی چون آیت الله بهجت و دیگرانی در عداد ایشان، زیارت همه روزه حضرتش را برخود فرض می دانستند. اما چون حجب ظلمانی و مادی امکان بهره مندی مستقیم از وجودشان را سلب می نمایند، از خودشان بخواهید در خیل سربازان آخر الزمانی مولا ثبت نامتان کند تا در ادامه سیر و سلوک امکان تلمّذ مستقیم حضرتشان روزی تان گردد و آنگاه انشاءالله حضرتش مستقیما دستتان را بگیرد و به منزلگاه نهایی برساند. این همان نقطه اوجی است که عرض کردم باید در طلبش باشید. بانو حضرت معصومه محدودیت مکانی ندارند، مهم ارتباط فلبی با بی بی است که به فضل خدا و کوری چشم ابلیس لعین برقرار شده. از همان دیار خود با ایشان در نجوا باشید.
بدانید و به هوش باشید ابلیس امثال شما را بیشتر مورد تاخت و تاز قرار می دهد. در دامش نیفتید.
خدای نکرده چشم به هم بزنید می بینید چون این فقیر سراپا تقصیر، کیمیای جوانی را باخته اید و اسیر زندگی و روزمرگی و غرق گرفتاری های دنیوی شده اید وبال سیر و سلوکتان بسته شده است در حالی که اگر از همان ابتدا مسیر مدوّنی را می پیمودید به جایگاه بسیار مترقّی تری دست می یافتید.
عذر خواهم که طولانی شد. این مطالب به نوعی درد دل خودم هم بود.
دلی که پر درد است پرحرف است.
یا علی مدد. التماس دعا.
تشکر می کنم ؛ ان شاالله توفیق عمل را ذات باری تعالی و به برکت دعای امام عصر (عج) و دستگیری خاتون کریمه ام حضرت معصومه (س) عنایت بفرماید.
قبل پیام بالایی که ادامه بود پیام دیگری هم با مضمون تشکر ارسال کرده بودم فعلا نمایش داده نشده در هر حال باز تشکر می کنم.
موفق باشید ؛ ان شاالله طی طریق کیمیای جوانی هم در مسیر رضای حق بوده و هر چه افزون تر هم مستدام باشد.
به امید ظهور « اللهم عجل لولیک الفرج »
