جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. خاطره نویسی

اعتصاب غذا

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع37871
تصویر کاربری
#1ارسال '16:31 1395/4/29

محمد صبور|خراسان رضوی / تربت حیدریه

پست‌ها 11
این خاطره برای یکی از دوستان هست که تعریف میکنم.
این دوست ما بنده خدا یه شب با خانوادش دعواش میشه شام نمیخوره ، مثلا میخواسته اعتصاب غذا کنه.
بعد از شام که همه میخوابن
این میره تو آشپز خونه میبینه بـله یه قابلمه رو گازه و چرا گرسنگی بکشه !؟!
شروع میکنه به غذا خوردن که در قابلمه از دستش میوفته هول میشه که سریع بگیره و نزاره بیوفته رو زمین ، بد تر پرتش میکنه تو سینک ظرفشویی
گویا چنان صدایی ایجاد میکنه که پدرشون بنده خدا از خواب میپره. هوا شروع میکنه داد و بیداد .فکرکردن دزد اومده
البته بعدش همگی میفهمن جریان چیه و از خجالت این رفیق ما هم دراومدن
تصویر کاربری
#2ارسال '17:34 1395/4/30

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
منم اعتصاب میکردم ولی هیچوقت واسم خاطره نشد، فقط بیخودی گشنگی کشیدم!

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»