جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. خاطره نویسی

جا سوییچی نجات بخش

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع37962
تصویر کاربری
#1ارسال '17:21 1395/5/3

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
چند سال پیش بود که یه جا سوییچی بصورت اشانتیون بدستم رسیده بود که از قرار چراغ قوه هم بود و منم کلیدهامو بهش وصل کرده و گذاشته بودم تو جیبم.
از قضا درست همون روز داییم بهم زنگ زده بود که ویندوز کامپیوترشون پریده و رفتم خونشون که دوباره نصبش کنم.
چون عصر بهم زنگ زده بود دیگه وقتی برمیگشتم شب شده بود.
اینم ناگفته نماند که ما یه در یک آپارتمان گل و بلبل هم زندگی میکنیم البته.
وقتی که از در ورودی پایین ساختمان وارد شدم دیدم همه جا ظلماته!
نه داخل پارکینگ چراغ روشن بود و نه هیچ چراغی توی راهروها. درسته که تقریبا آخر شب بود ولی خب کمی انتظار داشتم محض رضای خدا یه نیمچه لامپی جایی روشن باشه که اگه یه موقع یکی مثل من دیر به خونه برگشت بتونه لااقل راهشو پیدا کنه!
ولی خب شاید نمیشد خرده زیادی گرفت و من باید حواسم می بود و زود برمیگشتم!
خلاصه در همون لحظه به فکرم رسید که از چراغ قوه جاسوییچی استفاده کنم که از این باتریهای ساعت هم میخورد و میدونستم چند صباحی بیشتر دوام نداره و در روزهای آینده تموم میشه. پس خوب بود الان که کار میکرد به یه دردی میخورد و راه منو تا رسیدن به طبقه خونمون روشن میکرد.
چراغ قوه رو با کلیکی روشن کردم و چشمتون روز بد نبینه! صحنه ای دیدم که حتی شاید تصورشم نتونید بکنید!
تصویر کاربری
#2ارسال '17:39 1395/5/3

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
نمیدونم یادتون هست یا نه که چند سال پیش یه سریالی نشون میداد با عنوان آیینه.
توی یک قسمت از این سریال نشون میداد که دو تا از همسایه ها که با هم چشم و هم چشمی داشتن وقتی سطل زبالشونو دم در میذاشتن برای اینکه نشون بدن امشب مثلا شام ماهی یا بوقلمون خوردن. کله ماهی و یا بوقلمون خورده شده رو به صورتی روی سطل آشغالشون میذاشتن که کاملا مشهود باشه و همسایه روبرویی متوجه بشه!
توی آپارتمان ما هم از قرار مدتهاست یه همچین رسمی وجود داره و دو تا از این همسایه های گرانقدر عادت دارن زباله های خودشونو بیرون از در خونشون بذارن. مثل باقیمانده ظرف پیتزا و یا مثلا جعبه میوه! واقعا هم نمیدونم هدفشون چیه ولی خب متاسفانه این کارو انجام میدن. واقعا هم معلوم نیست که یعنی تو خونشون جا نیست که تا وقت بردن زباله ها همونجا بذارن و یا اینکه خیلی عجله دارن آشغالها رو خیلی سریع از محل زندگیشون دور کنن!
تصویر کاربری
#3ارسال '17:39 1395/5/3

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
اون صحنه ای که من اون شب تاریک و ظلمانی دیدم هم دقیقا یه همچین صحنه مشابهی بود. در ست توی نیمه راه پله اول بودم که چراغ قوه رو روشن کردم و ناگهان در دو سانتیمتری خودم یک غول عظیم الجثه ای از کیسه زباله ای سیاهرنگ مشاهده کردم که تقریبا هم قد خودم بود! کاملا هم در وسط پاگرد قرار گرفته بود و با عرض زیادی هم که داشت باعث شده بود تا مثل تله ای عمل کنه و شخص رهگذر به هیچ عنوان شانس عبور ازشو نداشته باشه!
اینجوری بگم که اگه درست بموقع چراغ قوه روشن نشده بود احتمالا الان من دیگه در حال نوشتن این خاطره برای شما نبودم!
واقعا چقدر به موقع بود رسیدن این جا سوییچی به من و همچنین روشن شده به موقعش وگرنه برخورد من با کیسه زباله دو تنی همان و کله پا شدنم همان. و احتمالا تا صبح هم کسی نه متوجه غیبتم میشد و نه میفهمید من کجام و چه بلایی سرم اومده!



ولی چقدر خوبه این فرهنگ آپارتمان نشینی و همسایه داری و اینکه اگر لااقل زباله های خود را سر راه مردم میگذارید، یک چراغی هم روشن کنید. شاید نفر بعد جاسوییچی چراغ قوه دار نداشته باشد.

تصویر کاربری
#4ارسال '16:5 1395/7/25

خانم محمدی|تهران / شهریار

پست‌ها 493
برادر بسیار محترم؛ جناب آقای سعید!
با عرض پوزش فراوان، به علت چند غلط املائی که مسلما ناخواسته بوده 8 دادم
امیدوارم عذرخواهی من رو بپذیرید
به امید مؤفقیت روزافزون همه عزیزان
تصویر کاربری
#5ارسال '16:16 1395/7/25

خانم محمدی|تهران / شهریار

پست‌ها 493
باز هم معذرت می خوام بابت پست قبلی؛ و البته باید اضافه کنم که همه اشتباهات املائی نبود؛ مثلا \"ما یه در یک آپارتمان گل و بلبل…\"
لازم به ذکر که این اولین باره بنده جسارت می کنم و به دلیل این اشتباهات املائی امتیاز کم میدم؛ آخه تو قوانین مسابقه هست که قواعد نگارش و املا هم توی امتیاز تأثیر داره
لطفا حلالم کنید
تصویر کاربری
#6ارسال '20:37 1395/7/25

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
شما همین که لطف کردین و منت گزاشتین خاطره رو خوندین بسیار ازتون ممنونم. دیگه امتیاز که جای تشکر ویژه داره، حالا هر مقدار که میخواد باشه.
بابت غلطهای املایی و نگارشی هم واقعا معذرت میخوام و علتش برمیگرده به یه مقدار کم حوصلگی و دوباره نخوندن متن .

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»