یه بار چند سال پیش رفته بودم تجریش مانتو بخرم. از در یه مغازه رفتم تو حدود سی تا مانتو رو کشیدم بیرون و از همشون ایراد گرفتم و آخر سر یه جور کلافه با یه ریخت ناراضی گفتم پس من برم عطاری دوباره میام.
بعد از در مانتو فروشی اومدم بیرون درست بغل همون مغازه ، وارد مانتو فروشی بعدی شدم و با یه حالت حق به جانبی گفتم میخواستم مانتوها رو ببینم.
مغازه دار رنگش پرید گفت شما که همین الان رفتین که برید !
نگو مانتو فروشیه دو تا در ورودی کنار هم داشت.
منم از رو نرفتم با پررویی گفتم نه من نبودم. بعدم یه چرخ زدم و تندی اومدم بیرون
+
ورود به باشگاه مشتریان