خاطره زیبایی که نقل قول از خاله ام تعریف میکنم.
این خاطره مربوط میشه به چندین سال پیش . وقتی خاله ی من در مقطع دبستان در یک منطقه تقریبا محروم تدریس میکردن .
بخاطر اینکه بچه ها و خانواده هاشون استرس و نگرانی هدیه روز معلم رو نداشته باشن ، از چند روز قبل به تمامی دانش آموزان سپرده بودم که هیچ کدوم تون نباید هدیه بیارید و اگر کسی هدیه بیاره روز معلم ، از نمره اش کم میکنم. اینطوری گفتم تا بچه ها بترسن و فکرنکنن یه تعارف معمولی بوده
روز معلم فرا رسید و باوجود تهدیدی که کرده بودم از قبل ، باز هم چندتا از دانش آموزان هدیه آورده بودن .
اما بخاطر تهدیدها دانش آموزان زیادی بدون هدیه اومده بودن و حداقل دیگه از بابت دست خالی بودنشون خجالت زده نشدند.
یکی از هدیه هایی که گرفتم یک جفت جوراب زنانه ظاهرا استفاده شده بود !
از دانش آموزم تشکر کردم و هدیه رو جمع کردم .
و تاکید کردم که باید به حرف من گوش می دادن و هدیه ای نمی آوردند!
اون روز چند نفر از مادران دانش آموزها اومدند و بابت تهدید من ، ازم تشکر کردند !
چونبه قول خودشون یه باری از دوششون برداشته شده بود
و اما مادری که خواست تنهایی با من صحبت کنه .
ایشون خیلی محترمانه و خجالت زده ، امدن عذرخواهی کردن بابت هدیه ای که دخترشون برای من آورده بود.
جوراب های استفاده شده .
گفتن دخترم خیلی دوست داشته برای شما هدیه بیاره ، و چون از نظر مالی مشکل داشتند، جورابهای مادرش رو شسته و کادو کرده برای من آورده .
و اون هدیه بهترین کادوی روز معلم در تمام دوران تدریس من بود
+
ورود به باشگاه مشتریان