اشعار جواهر نشان - صفحه 6

چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد

هرخاک که دردست گرفتی همه
زرشد/شدلعل وزمردزتوسنگی که گزیدی (غزل مولوی)

صباگربگذردبرخاک پایت/عجب
گر دامنش مشکین نباشد/زمرواریدتاج خسروانیت/یکی درخوشه پروین نباشد(سعدی)

شعر چهار عنصر یعنی خاک و آب و هوا و آتش برای...

از من گرفته رنگ و خو
از من گرفته عدن و خو
از من شده آب حیات
از من یعنی آفتاب
از آب و خاک و نور من
از نسیم و طوفان گرم
در زمستان و برف من
از وجود و آئین من
سرد زمین و آسمان
جوش من و خاموش من
شور و شیرین و تلخ من
تند و کند و نرم من
رنگ و یخ و خشک و نبات
روشن وراء با ثبات
سخت تر و کند شدید
رنگ تیره روی سپید
از فراز ابر خفیف
در تراز حسن نشیب
در رخ چشمان دیده ما
آخر شدی پدیده ما
آن کلمات که ما دیده ایم
آن حرفها که شنیده ایم
حادثه ها و شادی و غم
همه در وجودت است ای سندلوس

می شمارم می شمارد یار من تسبیح من
قلب و ذهن و روح و دست و هم دهن
دانه دانه از یک و تا بی شمار
یاد دوست و یاد الله یار یار
قفل و زنجیری مثالش هم به معنا هم حقوق
می کنی شیطان اسیرت از اول تا عروج
یاد یادی ، کمک من ، شاهد روز جزا
شرق و غربت ، شیخ مردت ، می کند دل را صفا
زینت رقاصه ای ، می تو رقصی در محافل پر شکوه
هم گلی گلدسته ای ، شرشره ، آبشاری ، میزبانی نستوه

ذهن درگیر می نویسد با قلم
آزاد باید شد از بند گیرستان
شبی با خود بیندیش چگونه
رها از بند دنیا باید شد
جوابت در آزادیست
و لیکن آزاد شدن سخت است
راهنمایی دلسوز می خواهد تو را
موس را آرام ببر بر روی آپشن
بزن تیک و حذف هیستوری کن
چو حذف کردی از ذهن هارددیسک
حذف می شود درگیری های ذهنت
حالا دگر سفید است ذهنت
بنویس اینرا که من می گویم wwww.javaherbazar.com

عشق سخت است و مانند الماس
روز و شب دارد خواهش و درخواس
عشق زیباست و مانند سیترین
وقت رسیدن می شود شیرین
عشق نعمت است و مانند یاقوت
مانند مرجان در سوره رحمن
عشق آزمون شکیبایی توست
مثل رسیدن بسته ای از پست
عشق آبی نیست و فیروزه ای است
شعر خیام و سعدی و تبریزی است
عشق رنگارنگ آمتیستی تو
مثل جواهر در زیبایی تو
عشق شفاف مثل توپاز است
قلب هر آدمی برایش باز است
عشق مقصودی از قاصدک ها است
شبیه شاه مقصود افغانستانست
عشق خاص کشوری مثل یمن نیست
مثل عقیق ایران تمیز است
عشق انگشتری در دست عاشق
مثل گوشواره در هر دقایق
عشق مثل تسبیح یادآور توست
تا رسیدن به معشوق بی توقف جست

گفتگو

گفت الماسی به سیترینی عجب رنگی
گفت سیترینی طعمم چون عسل مادر

گفت الماس دلتنگ زمرد تایتانیکم
توپاز پسر گفت غم مخور مادر منم شیکم

گفت آمتیستی او را در خواب دیدم
الماس گفت دخترم تعبیرش در خوابت منم

زمرد پدر پیامک زد منم اینجا
عقیق یمن زد به دریا و آمد به اینجا

حدید آمد و مجلس را گرم کرد
گفت نامم به قرآن است گر عرب باشد یا کرد

عروس انگشترها در جواهربازار پرسش کرد
آیا کسی است مرا بخرد مثل یک مرد

خورشید درخشید نه خورشید نبود نقره
سنگ و زمرد از من می شوند زنده

اخبار جواهرها مجری ژئو اعلام کرد
بزرگترین پیدا شده از جنس الماس زرد

از جنگل فریاد تارزانی سندلوس آمد
کهربا جوابش داد از دوست هر چه نیکوست

گفت گوشواره به شل شل النگوها
خواهر زنده باشی هر چه تعریف بگو هم باز

گفت سینه ریز دلم تنگ قلبش است
گفت تسبیح بوی عطرش روی تختش است

گفت جعبه جواهرات خبر خبر صدای در
ناگهان من آمدم دیدم همه جواهرات در جای قبلی خود قرار دارند

بدین رواق زبرجد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
حافظ

گر خواهی.، نشوی درجمع دوستان نفر آخر.....
زاین دلیل گویم که زودتر شوی صاحب انگشتری زیباوفاخر.....
گر خواهی انگشتان دستت شود صاحب انگشترانی همچو یاقوت و دلرباوکهربا، تک ب تک.......
پس بی درنگ خرید کن از مجموعه جواهر بازار لعل، در ومرواریدجملگی یا تک به تک