جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. خاطره نویسی

آموزشگاه کامپیوتر

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع41721
تصویر کاربری
#1ارسال '17:33 1396/1/20

آمنه حق پرست|مازندران / ساری

پست‌ها 15
چند سال پیش که تازه بازار کامپیوتر و آموزش و غیره داشت رونق میگرفت ،تو روزنامهیه آگهی تبلیغ تدریس خصوصی کامپیوتر در 5 روز دیدم.
تماس گرفتم یه آقای مسنی جواب داد!
گفتم برای تدریس خصوصی کامپیوتر مزاحم شدم ، اون آقا گفت خودم در حد اینکه بتونم گلیمم رو از آب بکشم بیرون بلدم !
احتیاج به تدریس ندارم !
گوشیو قطع کرد!
نگو اشتباه تماس گرفته بودم !
تلفنمون مون هم از این مدل های معمولی بود که بتونم ببینم کجا تماس گرفته بودم و اون آقارو از اشتباه بیرون بیارم!
لابد پیش خودش گفته این دختره میخواسته به زود مشتری جذب کنه واسه کلاسش!
چه معنی داره به من زنگ بزنه بیا کامپیوتر یادت بدم
تصویر کاربری
#2ارسال '19:5 1396/1/20

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
قدیما که تلفن شماره گیرش دکمه ای نبود اگه میخواستیم یه شماره رو چندبار بگیریم باید تحمل ورم کردن انگشتها رو هم به جون میخریدیم! اشک ادم درمیومد. حالا مثلا اون وسط یهو شماره گیر از زیز دستمون در میرفت و دوباره از اول باید شماره ها رو یکی یکی میگرفتیم.



پیشتر از اون که واسه تلفن زدن بقال محل تنها گزینه موجود بود و با یک عدد سکه پنج تا ده تومنی میتونستیم یکی دو دقیقه تلفن کنیم.
یه بار در کودکی همون اوایل که تازه تلفن زدن و چگونگی حرف زدن پشت تلفن رو یاد گرفته بودم، بعد از اینکه با موفقیت شماره خونه داییمو گرفتم و در حالی که کاملا رسمی صحبت میکردم بهش اطلاع دادم که قصد داریم بریم خونش. اینقدر هیجان زده بودم که یغدم رفت بعدش پول تلفن بقال محلو بدم و بعد از گذاشتن گوشی در حالیکه نفسم بند اومده بود از اونهمه هیجان و شادی، با سرعت از مغازه دویدم بیرون. دفعه بعد که رفتم مغازه بقال گرامی هنوز یادش بود و به یاد منم اورد. تا حالا حتما ندیده بود کسی تلفن بزنه فوری فرار کنه!

ولی واقعا تکنولوژی یهو چه سریع پیشرفت کرد. الان احساس میکنم دارم از دویست سال پیش حرف میزنم!
تصویر کاربری
#3ارسال '10:57 1396/1/27

جابر مقدسی|هرمزگان / بندر عباس

پست‌ها 29

یاد ایام بخیر

تلفن زدن و فرار کردن

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»