این موضوع را میتوان به واسطه یافتن کاسههای سنگی، بتها، طلسم و جواهرات، در غارهایی که از حدود 5 هزار سال پیش به جا مانده اند تایید کرد.
مصریان باستان، رومیان، بابلیان و یونانیها از سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی در اکثر لوازم خود، از جواهرات گرفته تا لوازم آرایشی و حتی ملزومات تدفین، استفاده می کردند.
گفته شده امپراطور نرون، نبرد گلادیاتورها را از داخلی یک قطعه سنگ زمرد بزرگ مشاهده می کرد.
به تدریج در با گذر زمان ضمن استفاده از این سنگها، افسانههایی در ارتباط با قابلیت متعدد آنها شکل می گرفت که برخی از آنها دور از ذهن و بسیار عجیب بوده است.
برای نمونه در رومانی مردم بر این اعتقاد بودند که به همراه داشتن تکه ای از سنگ کریستوپریز به افراد اقبلیت ادارک زبان خزندگان را میدهد.
در ادامه برخی از افسانهها و داستانهای جالب در مورد برخی از سنگهای قیمتی را ذکر می کنیم :
در افسانههای یونان باستان امده آست که روزی دیونیسوس خدای جشن و سرور، از انسانها به خشم آمده و تصمیم گرفته دو ببر درنده را در مسیر راه یکی از آنها قرار دهد تا او را ببلعند، تا اینگونه از انسانها انتقام بگیرد.
وی ناگهان در سر راه خود با دختر جوانی به نام آمتیستا روبرو شده که در حال رفتن به معبد خدایان دیانا (الهه شکار در افسانههای یونان باستان) بود.
دیونیسوس از شدت خشم و رو ببر گرسنه را به سوی او رها می کند، آمتیستا از دیانا درخواست کمک می کند و دیانا برای محافظت از آمتیستا در برابر ببرها، او را به یک مجسمه کوارتز شفاف تبدیل می کند.
هنگامی که دیونیسوس از بی حرمی خود نادم و پشمان میشود اشکهای خود را بر روی مجسمه ی آمتیستا ریخته که موجب میشود این جسمه به رنگ بنفش تبدیل شود. بدین ترتیب سنگ آمتیست ایجاد شد.
انسانها وقتی چیزی را میبینن یا میشنون و دوستش هم دارن و دلیلی محکمی برای اثباتش ندارن سعی میکنن اونو ماورائئ کنن بدینصورت توضیح و تفسیر کنار میره .